ورود و عضویت
0
سبد خرید شما خالی است
0
سبد خرید شما خالی است

طراحی سازمان چیست؟ به همراه 10 مدل برتر، مزایا و معایب آنها

0 دیدگاه
50 دقیقه برای مطالعه

فهرست مطالب

مقدمه ای بر طراحی سازمان

“بزرگ‌ترین خطر در زمان‌های آشفتگی نه خود آشفتگی است، بلکه عمل کردن با منطق دیروز است.” این جمله معروف از پیتر دراکر، مشاور برجسته مدیریت، حقیقتی انکارناپذیر را یادآوری می‌کند: تغییر امری ثابت است، و سازمان‌هایی که نتوانند خود را با آن سازگار کنند، محکوم به ناکارآمدی هستند.

سازمان‌ها برای هماهنگ‌سازی ساختار، عملیات و استراتژی خود، به مدل‌های طراحی سازمانی متکی هستند—ابزارهایی که به مدیران کمک می‌کنند تا پیچیدگی‌ها را مدیریت کنند و مسیر رشد را هموار سازند. اما در گذشته، این بازطراحی‌ها بیشتر به عنوان اصلاحات دوره‌ای انجام می‌شدند، هر چند سال یک بار یا حتی در بازه‌های یک دهه‌ای. امروز اما، با پیشرفت‌های فناوری، فشارهای رقابتی و تحول شیوه‌های کاری، بازطراحی به یک ضرورت دائمی تبدیل شده است.

سازمان‌های پیشرو دیگر بازطراحی را یک رویداد مقطعی نمی‌دانند، بلکه آن را فرآیندی مستمر برای حفظ اثربخشی تلقی می‌کنند. در این مقاله، بررسی خواهیم کرد چگونه مدل‌های سنتی طراحی سازمانی هنوز هم در شناسایی عدم تطابق نقش دارند و چگونه مدل‌های جدیدتر و منعطف‌تر، شرکت‌ها را در سازگاری با تغییرات مداوم یاری می‌کنند.

طراحی سازمانی چیست؟

طراحی سازمانی، هنر هماهنگ‌سازی ساختار، فرآیندها و فرهنگ یک سازمان برای تحقق اهداف استراتژیک آن است. برخلاف تصور رایج، طراحی سازمانی تنها به چارت‌های سازمانی و تقسیم وظایف محدود نمی‌شود؛ بلکه به نحوه تعامل سازمان با محیط خارجی و استفاده از نقاط قوت داخلی برای ایجاد مزیت رقابتی نیز می‌پردازد.

یک سازمان موفق، طراحی خود را بر اساس استراتژی‌اش شکل می‌دهد—نه بر اساس یک مدل ثابت یا نسخه‌برداری از سایر شرکت‌ها. چرا؟ زیرا هر سازمان ویژگی‌های منحصر به فردی دارد: فرهنگ، سبک رهبری، منابع و حتی چالش‌هایی که با آن مواجه است. بنابراین، به جای جستجوی یک الگوی جهانی، سازمان‌ها باید چارچوب‌های طراحی را به عنوان ابزاری برای تفکر استراتژیک به کار بگیرند و ساختارهای خود را متناسب با واقعیت‌های داخلی و خارجی تنظیم کنند.

در این مسیر، انعطاف‌پذیری نقش کلیدی دارد. طراحی سازمانی باید نه‌تنها امکان اجرای استراتژی‌های فعلی را فراهم کند، بلکه ظرفیت سازگاری با تغییرات سریع محیطی را نیز داشته باشد. سازمان‌هایی که این اصل را درک می‌کنند، می‌توانند به‌جای واکنش‌گرایی، آینده را شکل دهند.

هدف مدل‌های طراحی سازمانی: نقشه راهی برای رشد و تحول

در دنیایی که تغییرات با سرعتی بی‌سابقه رخ می‌دهند، مدل‌های طراحی سازمانی به‌عنوان ابزاری راهبردی به سازمان‌ها کمک می‌کنند تا مسیر رشد خود را بشناسند، آینده‌ای موفق را تجسم کنند و فرهنگ و ارزش‌های منحصر به فرد خود را تقویت کنند. اما این مدل‌ها صرفاً قالب‌های از پیش تعیین‌شده نیستند؛ بلکه چارچوب‌هایی هستند که رهبران را در تصمیم‌گیری‌های آگاهانه برای ساختاردهی کار، نقش‌ها و روابط هدایت می‌کنند.

چرا این موضوع بیش از همیشه اهمیت دارد؟ در گذشته، سازمان‌ها بازطراحی ساختار خود را هر چند سال یا حتی دهه‌ای یک بار انجام می‌دادند. این تغییرات محدود بودند و بیشتر مدیران اجرایی تنها چند بار در طول دوران حرفه‌ای خود با چنین تحولاتی روبه‌رو می‌شدند. اما با ظهور فناوری‌های نوین، جهانی‌سازی و تغییر مدل‌های کسب‌وکار، سرعت تغییرات به‌طور چشمگیری افزایش یافته است.

به‌عنوان مثال، تا اواسط دهه ۲۰۱۰، تغییرات سازمانی نه‌تنها رایج‌تر، بلکه گسترده‌تر شدند. بر اساس مطالعه‌ای از مک‌کینزی، ۶۰٪ از سازمان‌ها در دو سال گذشته طراحی سازمانی خود را بازنگری کرده بودند، و ۲۵٪ دیگر سه سال پیش از آن این کار را انجام داده بودند.

از تغییر واکنشی تا تحول مستمر چیزی که پیش‌تر یک رویداد نادر تلقی می‌شد، اکنون به یک نیاز دائمی تبدیل شده است. بازطراحی صرفاً به اصلاح نمودارهای سازمانی محدود نمی‌شود، بلکه شامل بازنگری در نحوه انجام کارها، اتخاذ تصمیمات و همکاری میان تیم‌ها در سراسر بخش‌ها و مناطق جغرافیایی است.

برخی سازمان‌ها همچنان واکنشی عمل می‌کنند—تنها زمانی که فشارهای محیطی آن‌ها را مجبور کند، تغییرات ساختاری را اعمال می‌کنند. اما سازمان‌های موفق و مقاوم به یک رویکرد متفاوت روی آورده‌اند: آن‌ها تغییر را نه یک اختلال، بلکه یک قابلیت اصلی می‌دانند. آن‌ها با ساختارهای سازگار، تیم‌های منعطف و مدل‌های طراحی پویا، از تحول مستمر حمایت می‌کنند و به جای ثبات سخت، انعطاف‌پذیری را در آغوش می‌کشند.

مدل‌های طراحی سازمانی، ابزارهایی ضروری برای مدیریت این پیچیدگی هستند؛به رهبران کمک می‌کنند نه‌تنها به تغییرات پاسخ دهند، بلکه سازمان‌هایی بسازند که بتوانند به شکلی هوشمندانه و استراتژیک با تحولات آینده همگام شوند. در ادامه 10 مدل طراحی سازمان را با هم مرور می کنیم.

مدل‌های تشخیصی: ابزارهایی برای تحلیل و تحول سازمانی

بسیاری از مدل‌های سازمانی که امروزه به‌کار گرفته می‌شوند، در دهه‌های ۱۹۷۰ و ۱۹۸۰ شکل گرفتند، زمانی که سازمان‌ها از ساختارهای سخت و سلسله‌مراتبی دوران صنعتی به سوی الگوهای منعطف‌تر و پاسخگوتر حرکت می‌کردند. این مدل‌ها به مدیران کمک می‌کنند تا سازمان خود را بهتر درک کنند، عدم‌تطابق‌های ساختاری را تشخیص دهند و مسیر تغییرات را به‌درستی ترسیم کنند.

مدل 7S مک‌کینزی

 یکی از شناخته‌شده‌ترین و پراستفاده‌ترین مدل‌های طراحی، مدل 7S مک‌کینزی است؛ چارچوبی که اثربخشی سازمانی را از طریق هفت عنصر کلیدی بررسی می‌کند. اما نکته کلیدی این مدل چیست؟ اینکه هیچ‌یک از این عناصر به‌تنهایی کافی نیست؛ موفقیت سازمان به هم‌راستایی و توازن میان آن‌ها بستگی دارد. این عناصر به دو دسته نرم و سخت تقسیم می شوند.

طراحی سازمان

عناصر سخت: ساختار، استراتژی و سیستم‌ها

  • استراتژی: مسیر رقابتی سازمان را در بازار تعیین می‌کند.
  • ساختار: نحوه سازماندهی وظایف و عملکردها، که در نمودار سازمانی منعکس می‌شود.
  • سیستم‌ها: فرآیندها، رویه‌ها و مکانیسم‌های تصمیم‌گیری که نحوه اجرای عملیات را مشخص می‌کنند.

عناصر نرم: مهارت‌ها، کارکنان، سبک و ارزش‌های مشترک

  • مهارت‌ها: توانایی‌های کلیدی سازمان و افراد، که در قالب شایستگی‌های فردی و سازمانی تعریف می‌شوند.
  • کارکنان: نحوه مدیریت نیروی کار، جذب استعدادها و توسعه منابع انسانی.
  • سبک: شیوه رهبری مدیران ارشد و تأثیر آن بر فرهنگ سازمانی.
  • ارزش‌های مشترک: استانداردها و باورهایی که رفتار کارکنان را هدایت کرده و هویت سازمانی را شکل می‌دهند.

ارزش‌های مشترک، هسته مدل 7S هستند—زیرا این ارزش‌ها تعیین می‌کنند که چگونه سایر عناصر با هم ارتباط برقرار می‌کنند و در نهایت، فرهنگ و استراتژی سازمانی را هدایت می‌کنند.

مدل‌های تشخیصی: نقشه راه تغییر سازمان‌ها باید بدانند که هیچ مدل واحدی نمی‌تواند برای همه شرکت‌ها کارآمد باشد. اما مدل‌های طراحی سنتی و نوین ابزارهایی قدرتمند برای تحلیل و تصمیم‌گیری فراهم می‌کنند—از شناسایی مشکلات فعلی تا تجسم مسیر موفقیت آینده.

مزایای مدل 7S

  • دیدگاه جامع: برخلاف بسیاری از مدل‌های سازمانی که عمدتاً بر استراتژی یا ساختار تأکید دارند، مدل 7S مک‌کینزی تمام عناصر حیاتی را در یک چارچوب متعادل قرار می‌دهد.
  • کاربرد در ادغام و تملک: این مدل در فرآیندهای ادغام، به‌ویژه در هماهنگی سیستم‌ها، فرآیندها و فرهنگ‌های سازمانی، نقش مؤثری ایفا می‌کند.
  • ابزاری برای اجرای سیاست‌ها و مقررات: سازمان‌ها می‌توانند از مدل 7S برای ارزیابی چگونگی پیاده‌سازی استراتژی‌ها و سیاست‌های تدوین‌شده توسط رهبران خود استفاده کنند.
  • کمک به تحلیل تغییرات: امکان اندازه‌گیری تأثیر تغییرات در ساختار و فرآیندهای سازمانی، یکی از مهم‌ترین کاربردهای این مدل است.

معایب مدل 7S

  • عدم ارائه برنامه عملیاتی برای تغییر: مدل 7S بیشتر بر تحلیل وضعیت فعلی سازمان متمرکز است و دستورالعمل مشخصی برای مدیریت تغییرات ارائه نمی‌دهد.
  • تمرکز درون‌نگر: برخی منتقدان بر این باورند که مدل 7S بیشتر بر عناصر داخلی سازمان تمرکز دارد و عوامل خارجی را کمتر در نظر می‌گیرد. البته تدوین استراتژی خود شامل بررسی متغیرهای محیطی است.
  • عدم توضیح عملکرد سازمانی: این مدل به‌طور صریح و دقیق نحوه تأثیرگذاری این عناصر بر کارایی و عملکرد سازمان را مشخص نمی‌کند.
  • محدودیت در شناسایی شکاف‌های استراتژی و اجرا: برخی تحلیلگران معتقدند که مدل 7S نمی‌تواند به‌طور دقیق فاصله میان استراتژی و عملکرد را مشخص کند.

در نهایت، مدل 7S بیشتر به‌عنوان چارچوبی برای مشاوره طراحی سازمانی توسط مک‌کینزی توسعه یافته است—نه یک ابزار تغییر سازمانی خودکار.

مدل ستاره‌ای جی گالبریت: تأثیرگذاری بر رفتار سازمانی

طراحی سازمان

مدل ستاره‌ای گالبریت بر اساس مجموعه‌ای از سیاست‌های طراحی سازمانی شکل گرفته است که توسط مدیریت کنترل می‌شود. این مدل از پنج عنصر کلیدی تشکیل شده است:

  1. استراتژی
  • تعیین اهداف، ارزش‌ها و مأموریت سازمان
  • تدوین معیارهایی برای انتخاب بین ساختارهای جایگزین
  • کمک به استراتژیست‌ها در اولویت‌بندی فعالیت‌های سازمان
  1. ساختار (تمرکز بر قدرت و اختیار در سازمان)
  • تخصص: نقش‌ها و مهارت‌های مورد نیاز برای انجام وظایف سازمانی
  • شکل: تعداد افراد در واحدهای مختلف و میزان کنترل در هر سطح
  • توزیع قدرت: عمودی (تعیین سلسله‌مراتب) و افقی (انتقال قدرت به واحدهای کلیدی)
  • بخش‌بندی: سازماندهی بر اساس عملکردها، بازارها، مشتریان و جغرافیا
  1. فرآیندها
  • جریان اطلاعات و تصمیم‌گیری در ساختار سازمان
  • فرایندهای عمودی: تخصیص منابع مالی و استعدادها
  • فرایندهای افقی: تنظیم جریان کار و تعاملات میان بخش‌ها
  1. پاداش‌ها
  • طراحی سازوکارهای انگیزشی که اهداف کارکنان را با اهداف سازمانی همسو می‌کند
  • تنظیم ساختارهای پاداش‌دهی برای افزایش بهره‌وری و تعهد سازمانی
  1. مردم
  • مدیریت منابع انسانی برای ارتقای قابلیت‌های فردی و سازمانی
  • هم‌راستایی سیاست‌های منابع انسانی با سایر اجزای طراحی سازمان

این مدل، سازمان‌ها را قادر می‌سازد فراتر از ساختارهای سنتی عمل کنند و از طریق یک رویکرد جامع، بر رفتار کارکنان و فرآیندهای کلیدی تأثیر بگذارند.

مزایای مدل ستاره‌ای

  • پشتیبانی گسترده از سوی منابع معتبر: گالبریت مدل خود را با مجموعه‌ای گسترده از کتاب‌ها و راهنماها مستند کرده است که سازمان‌ها را در پیاده‌سازی این چارچوب یاری می‌دهد.
  • تحلیل دقیق تعامل بین عناصر: این مدل بر هماهنگی پنج عنصر کلیدی تمرکز دارد—استراتژی، ساختار، فرآیندها، پاداش‌ها و منابع انسانی—و نشان می‌دهد که چگونه این اجزا باید با یکدیگر همسو شوند تا عملکرد سازمانی ارتقا یابد.

معایب مدل ستاره‌ای

  • کمبود تأکید بر فرهنگ و هدف سازمانی: برخلاف برخی مدل‌های دیگر، مدل ستاره‌ای توجه چندانی به فرهنگ سازمانی و مأموریت کسب‌وکار به‌عنوان عوامل انگیزشی ندارد. در عوض، تمرکز بر سازوکارهای مدیریتی و ساختاری دارد که برخی آن را به رویکردهای شرطی‌سازی مشابه نظریه پاولوف مرتبط می‌دانند.
  • عدم پوشش ورودی‌ها و خروجی‌ها: این مدل بیشتر بر فرآیندهای داخلی تمرکز دارد و تعامل میان سیستم‌های سازمانی و عوامل خارجی را به‌وضوح مورد بررسی قرار نمی‌دهد.

مدل شش جعبه‌ای ویسبورد: چارچوبی برای تحلیل و مدیریت سازمانی

مدل شش جعبه‌ای ماروین ویسبورد که در سال ۱۹۷۶ معرفی شد، بر اساس این ایده شکل گرفت که سازمان‌ها را می‌توان با استفاده از ابزاری کاربردی که هر فردی قادر به استفاده از آن باشد تحلیل کرد. ویسبورد این مدل را برای گسترش تحلیل از سطح بین‌فردی و گروهی به ابعاد پیچیده‌تری که سازمان‌ها را هدایت می‌کنند، توسعه داد.

طراحی سازمان

در این مدل، شش عنصر کلیدی به‌عنوان نقاطی روی یک صفحه رادار تصور می‌شوند—همان‌طور که کنترل‌کنندگان ترافیک هوایی فاصله، ارتفاع و سرعت هواپیماها را مدیریت می‌کنند. این رویکرد به سازمان‌ها کمک می‌کند تا روابط میان این عناصر را تحلیل کرده و تعادل مناسب بین آن‌ها ایجاد کنند.

شش عنصر مدل ویسبورد

  • هدف: سازمان در چه کسب‌وکاری فعالیت دارد؟
  • ساختار: نحوه تقسیم وظایف و تعیین نقش‌ها چگونه است؟
  • روابط: سازمان چگونه تعارض‌ها را مدیریت می‌کند و چه فناوری‌هایی برای هماهنگی بین افراد به کار می‌گیرد؟
  • پاداش: آیا انگیزه‌های کافی برای انجام کارها و تحقق اهداف وجود دارد؟
  • رهبری: چه کسی مسئول حفظ تعادل میان این جعبه‌ها و هدایت سازمان است؟
  • مکانیسم‌های مفید: آیا ابزارها و فناوری‌های کافی برای هماهنگی سازمانی در دسترس هستند؟

رویکرد ویسبورد، از لحاظ ساختاری، شباهت زیادی به مدل ستاره‌ای گالبریت دارد و هر دو می‌توانند به‌عنوان ابزارهای تشخیصی مفید در طراحی سازمانی به‌کار روند.

مزایای مدل شش جعبه‌ای ویسبورد

  • اطلاعات و ورودی‌ها را از منابع داخلی و خارجی بررسی می‌کند، بنابراین چشم‌انداز جامع‌تری نسبت به تحلیل سازمان ارائه می‌دهد.
  • ساختارهای ارتباطی را برای پردازش مؤثر اطلاعات تحلیل کرده و مسیرهای تبادل داده را مشخص می‌کند.
  • هر جعبه شامل سوالات تشخیصی است که به شفاف‌تر شدن تحلیل کمک می‌کند و بررسی وضعیت سازمان را تسهیل می‌کند.
  • مدل از هدف سازمان شروع می‌شود—ویژگی‌ای که در مدل‌های بعدی به‌طور اساسی تأثیرگذار بوده است.

معایب مدل شش جعبه‌ای ویسبورد

  • مدل به‌طور دقیق به تعادل میان عناصر اشاره نمی‌کند، که می‌تواند منجر به تمرکز بیش از حد بر برخی عوامل به قیمت نادیده گرفتن سایر بخش‌های سازمان شود.

مدل ویسبورد، اگرچه چارچوبی قدرتمند برای تشخیص مسائل سازمانی ارائه می‌دهد، اما مانند سایر مدل‌ها باید با رویکردهای تکمیلی همراه شود تا امکان استفاده حداکثری از آن فراهم گردد.

مدل گولد و کمپبل: چارچوبی برای ارزیابی و طراحی سازمانی

مدل گولد و کمپبل ابزاری است که به سازمان‌ها کمک می‌کند تا میزان تطابق طراحی ساختاری، نقش‌ها و فرآیندهایشان با عملکرد کلی را ارزیابی کنند. این مدل بر این اصل تأکید دارد که طراحی مطلوب باید متناسب با زمینه سازمانی باشد—یعنی باید با هدف استراتژیک، نیروی انسانی و محیط کسب‌وکار هم‌سو باشد.

طراحی سازمان

گولد و کمپبل پیشنهاد می‌کنند که سازمان‌ها از چهار عامل تناسب برای بررسی شرایط خود استفاده کنند، و سپس پنج اصل طراحی خوب را برای ارزیابی کیفیت ساختار در نظر بگیرند.

چهار عامل تناسب:

  • استراتژی‌های محصول-بازار: تعیین اولویت‌های ساختاری سازمان بر اساس نحوه رقابت در بازار. به عنوان مثال، نوآوری نیازمند انعطاف‌پذیری بیشتر است، در حالی که کارایی ممکن است نیازمند هماهنگی دقیق باشد.
  • استراتژی شرکتی: بررسی میزان دخالت مرکز شرکت در مدیریت واحدهای کسب‌وکار و تعیین سطح یکپارچگی یا استقلال واحدها.
  • افراد: در نظر گرفتن مهارت‌های تیم رهبری، قابلیت‌های نیروی کار، ترجیحات فرهنگی و میزان آمادگی کارکنان برای ساختارهای مختلف مدیریتی.
  • محدودیت‌ها: تحلیل محدودیت‌های داخلی و خارجی، مانند مقررات، سیستم‌های قدیمی، موقعیت‌های جغرافیایی و فرهنگ‌های سازمانی که می‌توانند بر طراحی تأثیر بگذارند.

یک سازمان موفق باید تمام این عوامل را به‌طور هم‌زمان در نظر بگیرد. برای مثال، ممکن است یک سازمان بخواهد به سمت ساختار غیرمتمرکز حرکت کند، اما اگر سیستم‌های فناوری اطلاعات یا نیروی انسانی آمادگی لازم را نداشته باشند، این تغییر ممکن است با چالش‌های جدی مواجه شود.

پنج اصل طراحی خوب:

  • اصل تخصص: گروه‌بندی صحیح وظایف برای افزایش کارایی، تعمیق تخصص و کاهش تکرار فعالیت‌ها.
  • اصل هماهنگی: ایجاد جریان اطلاعات و سازوکارهای تصمیم‌گیری مؤثر میان تیم‌ها، واحدها و عملکردهای سازمانی.
  • اصل دانش و شایستگی: توسعه و استقرار تخصص در نقش‌های کلیدی برای افزایش ارزش‌آفرینی سازمان.
  • اصل کنترل و تعهد: ایجاد تعادل میان نظارت مدیریتی و خودمختاری کارکنان به منظور تقویت مسئولیت‌پذیری و مشارکت.
  • اصل نوآوری و سازگاری: توانایی تنظیم ساختارها، فرآیندها و قابلیت‌های سازمانی در پاسخ به تغییرات، بدون نیاز به طراحی مجدد کامل در هر مرحله.

مزایای مدل گولد و کمپبل:

  • تأکید بر هم‌راستایی ساختاری با اهداف استراتژیک و بررسی تناسب طراحی با محیط کسب‌وکار.
  • ارتباط میان تشخیص و طراحی، که سازمان‌ها را قادر می‌سازد تا ناهماهنگی‌ها را شناسایی کرده و عملکرد خود را بهبود دهند.
  • ارائه یک چک‌لیست جامع شامل پنج اصل طراحی که به سازمان کمک می‌کند تا میزان تخصص‌گرایی، هماهنگی، نوآوری و مشارکت را ارزیابی کند.

معایب مدل گولد و کمپبل:

  • نیازمند درک عمیق از زمینه سازمانی، که ممکن است بدون تجربه مدیریتی یا مشاوره خارجی اجرای آن دشوار باشد.
  • برخی از اصول این مدل ممکن است به‌طور عینی قابل اندازه‌گیری نباشند و نیاز به تحلیل کیفی بیشتری داشته باشند.

این مدل، اگرچه چارچوبی قدرتمند برای ارزیابی طراحی سازمانی ارائه می‌دهد، اما برای اثربخشی بیشتر باید با روش‌های تکمیلی و داده‌های تجربی ترکیب شود.

مدل تحول: چارچوبی برای بازطراحی سازمانی

مدل تحول‌گرا که در سال ۱۹۹۵ توسط مرکز طراحی سازمانی توسعه یافت، یکی از رویکردهای جامع برای تحلیل و بازطراحی سازمانی است. این مدل دو هدف اصلی دارد: کمک به رهبران برای درک سازمان‌های خود و ارائه راهنمایی برای بازطراحی موفق.

بر اساس این چارچوب، سازمان‌ها مجموعه‌ای از هشت متغیر کلیدی هستند که در کنار هم، زمینه فعالیت سازمان را شکل می‌دهند.

طراحی سازمان

هشت عنصر مدل تحول‌گرا:

  • محیط زیست: سازمان یک سیستم زنده است که باید هماهنگی خود را با عوامل خارجی حفظ کند—از جمله رقابت، تحولات قانونی، اجتماعی و سیاسی.
  • استراتژی: مسیر رقابت سازمان از طریق ارزش‌آفرینی برای مشتریان تعیین می‌شود و شامل اهداف عملکردی و برنامه‌های رشد است.
  • فرآیند اصلی: جریان کاری سازمان که تمام فناوری‌ها و منابع پشتیبان را در بر می‌گیرد و سایر فعالیت‌های کسب‌وکار را حول محور آن سازماندهی می‌کند.
  • ساختار: نحوه سازماندهی افراد و فرآیندها، تعیین مرزها، نقش‌ها، مسئولیت‌ها و روابط گزارش‌دهی.
  • سیستم‌ها: فعالیت‌ها و وظایفی که کار را سازماندهی و هماهنگ می‌کنند. نکته قابل توجه اینکه سیستم‌های مؤثر اغلب ساده‌ترین هستند.
  • فرهنگ: نحوه عملکرد واقعی سازمان و میزان موفقیت آن در تبدیل استراتژی به اقدامات عملی.
  • نتایج: معیارهایی که عملکرد سازمان را سنجش می‌کنند و مبنای تحلیل وضعیت آن را فراهم می‌آورند.
  • رهبری: تعیین اهداف، تعریف چشم‌انداز و هدایت طراحی سازمانی، همراه با نظارت بر نتایج.

مزایای مدل تحول‌گرا:

  • درک بهتر از واکنش افراد به تغییرات سازمانی و فرآیندهای تحول.
  • ارائه یک فرآیند هفت مرحله‌ای برای طراحی سازمانی، که به مدیران کمک می‌کند تا بازطراحی را با روش ساختارمند اجرا کنند.

معایب مدل تحول‌گرا:

  • این مدل به شکل یک‌طرفه ارائه شده است، بدون تأکید کافی بر نحوه تعامل میان تمام هشت عنصر سازمانی.

مدل تحول‌گرا، اگرچه یک چارچوب قدرتمند برای درک و مدیریت سازمان‌ها ارائه می‌دهد، اما ممکن است برای دستیابی به تحلیل‌های دقیق‌تر نیاز به ترکیب با سایر مدل‌های سازمانی داشته باشد.

مدل هم‌راستایی: رویکردی برای یکپارچگی سازمانی

مدل هم‌راستایی که به‌عنوان مدل نادلر-توشمن نیز شناخته می‌شود، یک چارچوب کاربردی برای تحلیل هماهنگی میان عناصر کلیدی سازمان است. این مدل بر شناسایی و پر کردن شکاف‌های موجود در نحوه همکاری این عناصر تمرکز دارد و از طریق بررسی جریان‌های اطلاعاتی و ارتباطی به سازمان‌ها کمک می‌کند تا یکپارچگی ساختاری و عملیاتی را بهبود بخشند.

ساختار سازمانی

چهار مؤلفه اصلی مدل هم‌راستایی:

  • کار: شامل وظایفی است که کارکنان انجام می‌دهند و بررسی میزان هم‌سویی آن‌ها با اهداف کلی سازمان.
  • افراد: بررسی مهارت‌ها، دانش، تجربه و تحصیلات کارکنان و ارزیابی نحوه تأثیرگذاری این عوامل بر توسعه پتانسیل‌های فردی و سازمانی.
  • ساختار: تنظیم روابط میان اهداف سازمان و نحوه اجرای آن‌ها از طریق تعیین نقش‌ها، وظایف و شیوه‌های مدیریتی.
  • فرهنگ: بررسی ارزش‌ها، هنجارها، الگوهای رفتاری و قوانینی که (چه مکتوب و چه غیرمکتوب) رفتارهای سازمانی را هدایت می‌کنند.

مزایای مدل هم‌راستایی:

  • سادگی و سهولت در اجرا: این مدل ساختاری روشن و قابل فهم دارد که تحلیل و پیاده‌سازی را تسهیل می‌کند.
  • پرداختن به عناصر رسمی و غیررسمی سازمان: مدل، علاوه بر ساختار و فرآیندهای مدیریتی، فرهنگ و رفتارهای سازمانی را نیز مورد توجه قرار می‌دهد.
  • ضرورت ایجاد توافق و هماهنگی میان عناصر: این مدل بر یکپارچگی و انسجام بین مؤلفه‌های سازمانی تأکید دارد.

معایب مدل هم‌راستایی:

  • کمبود جزئیات در برخی بخش‌ها: به دلیل ماهیت کلی مدل، ممکن است برخی عناصر سازمانی حیاتی بدون تحلیل دقیق باقی بمانند.

این مدل، اگرچه یک چارچوب قوی برای هم‌راستایی سازمانی ارائه می‌دهد، اما برای تکمیل تحلیل و اجرای تغییرات، سازمان‌ها ممکن است نیازمند ترکیب آن با مدل‌های دقیق‌تر باشند.

چارچوب تغییر سازمانی برک-لیت‌وین: مدلی برای هدایت تحول سازمانی

چارچوب تغییر سازمانی برک-لیت‌وین، فراتر از یک ابزار تشخیصی صرف، به‌عنوان راهنمایی برای مدیریت تغییرات سازمانی طراحی شده است. این مدل بر درک محل وقوع تغییر و چگونگی جریان آن در سازمان تأکید دارد.

در مقایسه با مدل‌های طراحی سازمانی دیگر، این چارچوب ساختاری پیچیده‌تر و جامع‌تر دارد و ۱۲ عامل کلیدی را به پنج گروه اصلی تقسیم می‌کند. این گروه‌ها تحت تأثیر یکدیگر قرار می‌گیرند و میان آن‌ها رابطه‌ای پویا برقرار است.

ساختار سازمانی

پنج گروه اصلی مدل تغییر سازمانی:

  • عوامل خارجی: در بالای مدل قرار دارند و محرک اصلی تغییرات هستند—شامل شرایط بازار، رقابت، قوانین و تحولات اجتماعی.
  • عوامل استراتژیک: شامل مأموریت، استراتژی، رهبری و فرهنگ سازمانی که جهت‌گیری کلی سازمان را تعیین می‌کنند.
  • عوامل عملیاتی: ساختار، شیوه‌های مدیریتی و سیستم‌هایی که فرآیندهای داخلی سازمان را سازمان‌دهی و هماهنگ می‌کنند.
  • عوامل فردی: شامل جو کاری، مهارت‌ها، وظایف کارکنان، انگیزه و نیازها و ارزش‌های فردی که بر تعاملات سازمانی تأثیر می‌گذارند.
  • خروجی‌ها: شامل معیارهای عملکردی، که هم سطح فردی و هم سطح سازمانی را ارزیابی می‌کنند.

مزایای مدل تغییر سازمانی برک-لیت‌وین:

  • توجه ویژه به عناصر کلیدی انگیزش انسانی، جو کاری، شیوه‌های مدیریتی و نیازها و ارزش‌های فردی.
  • ارائه حلقه‌های بازخورد برای نمایش ارتباط میان مهارت‌ها و استراتژی‌های سازمانی.
  • تأکید بر تأثیر نیازها و ارزش‌های فردی بر فرهنگ سازمانی و نحوه هدایت آن‌ها در فرایندهای مدیریتی.

معایب مدل تغییر سازمانی برک-لیت‌وین:

  • برخی ممکن است مدل را بیش از حد پیچیده و دشوار برای اجرا بدانند، در حالی که برخی دیگر جزئیات گسترده آن را به‌عنوان یک مزیت در نظر می‌گیرند.

این مدل به‌ویژه برای تحلیل تغییرات سازمانی در محیط‌های پویا مفید است، اما بسته به شرایط هر سازمان، ممکن است نیاز به ساده‌سازی یا ترکیب با مدل‌های دیگر داشته باشد.

مدل‌های تجربی: نوآوری در طراحی سازمانی

علم طراحی سازمانی به‌طور مداوم در حال تحول است و مدل‌های نوظهوری معرفی می‌شوند که سازمان‌ها را قادر می‌سازند تا با چالش‌های جدید هماهنگ شوند. در اینجا، مدل حلزونی مک‌کینزی را بررسی می‌کنیم—یکی از مدل‌های تجربی که توجه زیادی را به خود جلب کرده است.

مدل حلزونی مک‌کینزی (هلیکس): طراحی سازمانی بر اساس DNA

مک‌کینزی در سال ۲۰۲۰ به این نتیجه رسید که مدل‌های سنتی ماتریسی و چابک، کسب‌وکارها را بیش از حد پیچیده، کند و انعطاف‌ناپذیر کرده‌اند. در پاسخ، مدل سازمانی هلیکس توسعه یافت، که از ساختار دو مارپیچ یک مولکول DNA الهام گرفته شده است.

طراحی سازمان

این مدل بر ایجاد دو خط موازی و درهم‌تنیده از مسئولیت‌پذیری تمرکز دارد که برابر اما متفاوت هستند.

تقسیم وظایف در مدل هلیکس:

  • ایجاد ارزش (آنچه انجام می‌شود): شامل نظارت بر کارهای روزمره و رضایت مشتری، مشابه مفهومی که سندی اوگ درباره استعدادهای کلیدی در سازمان مطرح کرده است.
  • قابلیت‌ها (چگونگی انجام کار): توسعه منابع انسانی، تعیین استانداردها و حرکت به سمت عملکرد برتر.

در این مدل، کارکنان مانند سیستم‌های ماتریسی به دو مدیر جداگانه گزارش می‌دهند، اما برخلاف مدل‌های سنتی، این مدیران درگیر تعارض بر سر منابع و زمان کارمند نمی‌شوند—هر یک وظایف مشخص و متمایزی دارند.

توصیه‌های مک‌کینزی برای اجرای موفق مدل هلیکس:

  • برنامه‌ریزی منابع شفاف، انعطاف‌پذیر و متمرکز بر ارزش باشد، با بازبینی‌های مکرر برای تنظیم اولویت‌ها.
  • یک بازار داخلی استعداد ایجاد شود تا افراد بر اساس عرضه و تقاضا به فرصت‌های ارزشمند متصل شوند.
  • رهبران باید تغییر ذهنیت و فرهنگ را بپذیرند، زیرا مدل نیاز به همکاری دارد تا منابع و نیازهای کسب‌وکار هماهنگ شوند.
  • مدیریت عملکرد به‌صورت متعادل در هر دو نقش اجرا شود و مدیران از یکدیگر بازخورد دریافت کنند.

مزایای مدل هلیکس:

  • امکان افزایش بازده سرمایه‌گذاری از طریق تمرکز بر ایجاد ارزش
  • کاهش پیچیدگی ساختار سازمانی و افزایش انعطاف‌پذیری
  • افزایش سرعت تصمیم‌گیری در سازمان
  • افزایش اختیار و قدرت عمل کارکنان

معایب مدل هلیکس:

  • نیاز به تغییرات اساسی در نحوه عملکرد سازمان و سبک مدیریتی رهبران
  • موفقیت مدل بدون رها کردن کنترل‌های سنتی و پذیرش فرهنگ همکاری امکان‌پذیر نیست

مدل هلیکس یک طراحی نوآورانه اما تجربی است که هنوز در حال بررسی و تکامل است. این مدل ممکن است برای سازمان‌های بزرگ و پیچیده که نیاز به انعطاف‌پذیری بیشتر دارند، مناسب‌تر باشد.

مدل سازمان هولونیک: رویکردی پویا برای مدیریت سازمان‌های مجازی

مدل هولونیک با تمرکز بر مدیریت خودگردان اطلاعات و منابع، به سازمان‌های مجازی جهانی کمک می‌کند تا انعطاف‌پذیر، کارآمد و هماهنگ عمل کنند. این مدل بر اساس مفهوم هولون که نخستین بار توسط آرتور کستلر در سال ۱۹۶۸ مطرح شد، شکل گرفته است.

کستلر، در مطالعات خود درباره تمایلات خودسازمان‌دهی سیستم‌های اجتماعی و زیستی، واژه هولون را برای توصیف موجودیتی ابداع کرد که هم یک کل مستقل است و هم بخشی از یک سیستم وسیع‌تر.

طراحی سازمان

سه سطح فعالیت در سازمان‌های هولونیک:

1.همکاری بین‌المللی بین‌شرکتی: در این سطح، شرکت‌ها به شکل یک سلسله‌مراتب همکاری وارد تعامل می‌شوند تا محصولات یا خدمات را تولید کنند. برخلاف زنجیره تأمین سنتی، سازمان‌های هولونیک هر جزء را بهینه‌سازی می‌کنند تا کارآمدترین همکاری را با سایر بخش‌های زنجیره داشته باشند.

به‌عنوان مثال، مشتری به دنبال همکاری با تأمین‌کننده‌ای است که بیشترین کارایی و پاسخگویی را ارائه دهد، در حالی که تأمین‌کننده تلاش می‌کند به سودآورترین مشتری خدمات ارائه کند. نتیجه، بهینه‌سازی کل زنجیره همکاری بین شرکت‌ها است.

  1. سطح درون‌سازمانی: هر شرکت در یک هولوکراسی (سازمان هولونیک) باید منابع داخلی خود را به گونه‌ای سازماندهی کند که با الزامات همکاری بین‌شرکتی سازگار باشد. این شامل برنامه‌ریزی پویا منابع، زمان‌بندی وظایف و حتی پیکربندی مجدد عملکردی در صورت وقوع خرابی یا تغییرات پیش‌بینی‌نشده است.
  2. سطح ماشین (عامل فیزیکی): در این سطح، سیستم‌های کنترل توزیع‌شده مدیریت ماشین‌هایی را که کار را انجام می‌دهند، بر عهده دارند. این امر از طریق تولید چابک و بهره‌گیری از اتوماسیون توزیع‌شده هوشمند و خودپیکربندی انجام می‌شود.

مزایای مدل هولونیک:

  • افزایش کارایی در زنجیره همکاری بین‌شرکتی
  • انعطاف‌پذیری بالای ساختار داخلی سازمان برای مدیریت منابع
  • ارتقای توانایی‌های سیستم‌های اتوماسیون و تولید چابک

معایب مدل هولونیک:

  • نیاز به تغییرات بنیادی در ساختار مدیریتی سازمان‌ها
  • وابستگی زیاد به فناوری‌های پیشرفته و سیستم‌های هوشمند برای اجرا

این مدل، اگرچه در ابتدا برای سازمان‌های مجازی و جهانی طراحی شده بود، اما می‌تواند به‌عنوان الگویی نوآورانه برای مدیریت سازمان‌های پیچیده در صنایع مختلف نیز مورد استفاده قرار گیرد.

مدل سازمان انعطاف‌پذیر: رویکردی برای تحول سازمانی

مدل سازمان انعطاف‌پذیر، برخلاف بسیاری از مدل‌های طراحی سازمانی، یک مجموعه اثبات‌شده از شیوه‌ها است که نوآوران و استارتاپ‌های چابک برای مختل کردن بازارها و پیشروی در رقابت از آن بهره می‌گیرند. این مدل، نیروی محرکه‌ای است که سرعت تغییرات سازمانی را افزایش داده و سازمان‌ها را به بازیگران پیشرو در بازار تبدیل می‌کند.

در گزارش «باز کردن سازمان انعطاف‌پذیر: طراحی سازمان برای آینده‌ای نامشخص»، دلوئیت یک مدل و مسیر ارائه داده است که شرکت‌های سنتی و سایر کسب‌وکارها می‌توانند برای تبدیل شدن به سازمانی چابک و سریع از آن بهره بگیرند.

تحول از ساختارهای سنتی به مدل‌های چابک

سازمان‌های سنتی بر اساس سیلوهای سازمانی طراحی شده‌اند؛ ساختارهایی سلسله‌مراتبی که برای تکرارپذیری در بازارهای قابل پیش‌بینی ایجاد شده‌اند. این سازمان‌ها، به دلیل وجود سلسله‌مراتب‌های چندلایه و بوروکراسی سنگین، در برابر تغییر مقاوم هستند.

اما در بازارهای امروز، تغییرات سریع اتفاق می‌افتد، و سازمان‌هایی که همچنان به مدل‌های قدیمی متکی هستند، از رقبای چابک‌تر عقب خواهند ماند.

در مدل سازمان انعطاف‌پذیر، سازمان آینده به شکل شبکه‌ای از تیم‌های خودمدیریت عمل می‌کند—تیم‌هایی که حول یک نتیجه خاص سازمان‌دهی شده‌اند و با چابکی تصمیم‌گیری می‌کنند.

ساختار سازمانی

دلوئیت چهار مرحله کلیدی برای باز کردن سازمان انعطاف‌پذیر معرفی کرده است که شرکت‌ها می‌توانند از آن برای افزایش چابکی خود بدون برهم زدن ساختار کلی سازمان استفاده کنند.

مزایای مدل انعطاف‌پذیر:

  • پرورش خلاقیت، کار تیمی و تفکر نوآورانه در تمامی سطوح سازمانی
  • تصمیم‌گیری در نقطه نیاز به‌جای وابستگی به زنجیره فرماندهی سنتی
  • ایجاد فرهنگ توانمندسازی و تعهد به مأموریت تیمی
  • حذف بوروکراسی و افزایش انعطاف‌پذیری سازمانی برای مقابله با تغییرات

معایب مدل انعطاف‌پذیر:

  • نیازمند گذار تدریجی، زیرا تغییرات رادیکال معمولاً به شکست منجر می‌شوند و سازمان‌ها باید به‌تدریج فرهنگ خودگردانی را تقویت کنند.
  • توسعه مدیران در محیط جدید زمان‌بر خواهد بود، زیرا نیاز به تغییر نقش‌های مدیریتی از کنترل‌کننده به تسهیل‌کننده دارند.
  • مدیران سنتی ممکن است نیاز به جابجایی داشته باشند، زیرا مدل جدید با فرماندهی و کنترل قدیمی سازگار نیست.

چگونه سازمان‌ها می‌توانند از این مدل بهره‌مند شوند؟

این مدل، اگرچه یک چارچوب قدرتمند برای تحول سازمانی ارائه می‌دهد، اما اجرا و بهره‌برداری کامل از آن نیازمند استراتژی و راهنمایی دقیق است.

دلوئیت پیشنهاد می‌کند که سازمان‌ها پیش از هر اقدامی، مطالعه کامل گزارش را انجام دهند و در صورت لزوم، با یک مشاور باتجربه همکاری کنند تا بهترین نتایج حاصل شود.

انتخاب یک مدل طراحی سازمانی: مسیر تحول هوشمندانه

انتخاب یک مدل مناسب برای طراحی سازمانی نیازمند تحلیل دقیق، هم‌راستایی با اهداف استراتژیک و درک عمیق از شرایط سازمانی است. در ادامه، توصیه‌هایی ارائه شده‌اند تا بتوانید بیشترین بهره را از فرایند تغییر و بازطراحی ببرید.

۱. انتخاب شریک مناسب: قبل از تصمیم‌گیری، مراجع و سابقه شرکای بالقوه را بررسی کنید. با سازمان‌هایی که پیش‌تر با آن‌ها کار کرده‌اند، صحبت کنید و جزئیات دقیق دریافت کنید—از جمله نحوه کمک آن‌ها به ایجاد تغییرات مؤثر.

۲. شروع با هدف و استراتژی: یک پایه محکم بسازید. هر گونه تلاش برای بازطراحی، بدون داشتن یک هدف روشن و استراتژی مشخص، ممکن است به مسیرهای نامناسب منتهی شود.

۳. بررسی اولویت‌های سازمانی: هنگام مرور هدف و استراتژی، تمامی نیروهای داخلی و خارجی که بر کسب‌وکار شما تأثیر می‌گذارند را در نظر بگیرید. تغییرات بازار، نوآوری‌های فناوری و عوامل محیطی را نادیده نگیرید.

۴. در نظر گرفتن نیازهای کنونی و آینده: سازمان‌ها نباید فقط به شرایط فعلی خود متکی باشند. همیشه آماده باشید تا فرصت‌هایی را که تغییرات به همراه دارند، کشف کنید و از رویکردهای تدافعی برای حفظ موقعیت فعلی اجتناب کنید.

۵. اهمیت فرهنگ سازمانی: بدون هماهنگی با فرهنگ سازمانی، هیچ مدل طراحی موفق نخواهد بود. اگر تغییر فرهنگی مورد نیاز است، برنامه‌ای مناسب برای تحول تدوین کنید و از متخصصان کمک بگیرید.

۶. انتخاب مدل مناسب برای شرایط خاص: همه مدل‌های طراحی سازمانی مناسب سازمان شما نخواهند بود. به جای اینکه مدل را انتخاب کنید، اجازه دهید تحلیل شما راهنمای تصمیم‌گیری باشد. مدل‌ها ابزار هستند، نه قید و بندهایی که شما را محدود کنند.

۷. تضمین سازگاری بین ابزارهای مدیریت تغییر: رویکردهای مدیریت پروژه و سازمانی شما باید به شکل هماهنگ عمل کنند. همچنین، فرهنگ سازمانی باید با برنامه مدیریت تغییر هم‌سو باشد تا فرآیند تحول به‌درستی پیش برود.

۸. تغییرات را مرحله‌ای اجرا کنید: تحول سازمانی یک مسیر تدریجی است، نه یک تغییر یکباره. در آنچه می‌توان دست یافت، از خود جلو نیفتید. تغییر فرهنگی، مخصوصاً، به زمان و همراهی کارکنان نیاز دارد.

بازطراحی سازمان، اگر به‌درستی انجام شود، می‌تواند مزیت رقابتی قابل‌توجهی ایجاد کند و سازمان را آماده مواجهه با آینده نامشخص کند.

دقیقاً همین‌طور است! در دنیای کسب‌وکار، انعطاف‌پذیری و توانایی انطباق با تغییرات، دیگر یک گزینه نیست، بلکه یک ضرورت است. آنچه امروز مؤثر است، فردا ممکن است کارایی خود را از دست بدهد—و سازمان‌هایی که این واقعیت را درک می‌کنند، می‌توانند از تغییر نه به‌عنوان یک مانع، بلکه به‌عنوان فرصتی برای پیشرفت استفاده کنند.

این مدل‌های طراحی سازمانی، نه فقط ابزارهای نظری، بلکه راهنماهایی عملی برای شرکت‌هایی هستند که به دنبال آینده‌ای پایدار و رقابتی‌ترند. مهم‌تر از همه، انتخاب مدل مناسب بر اساس زمینه، اهداف و فرهنگ سازمانی، تفاوت بین یک تغییر موفق و یک تحول ناکام را مشخص می‌کند.

حالا که صحبت از آینده شد، آیا سازمان یا پروژه خاصی دارید که می‌خواهید درباره مدل طراحی آن بیشتر بحث کنیم؟ یا ترجیح می‌دهید درباره روندهای نوظهور در مدیریت سازمانی صحبت کنیم؟ مدرسه عملکرد سازمانی آماده ارائه خدمات مشاوره و آموزش طراحی سازمانی است. در صورت نیاز از طریق راه های ارتباطی با ما در ارتباط باشید. ما در تمامی مراحل آموزش و پیاده سازی همراه شما خواهیم بود.

همچنین برای شروع فراگیری مسیر توسعه سازمانی پیشنهاد می کنیم از دوره مدیریت عملکرد و دوره جانشین پروری مدرسه عملکرد منابع انسانی استفاده کنید.

منبع: AIHR

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آیا می خواهید درباره توسعه منابع انسانی بیشتر بدانید!

من هر هفته یک مقاله تحقیقی، تحلیلی در این باره می نویسم، اطلاعاتت وارد کن تا برات بفرستم.